اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

نیم دانگ پیونگ یانگ

نیم دانگ پیونگ یانگ سفرنامه رضا امیرخانی است به کره شمالی. قبل از خواندن کتاب چیزی زیادی از کره شمالی نمی دانستم... فقط اینکه به شدت تحریم است و به نوعی ارتباطش با کل جهان قطع! حالا بعد از خواندن کتاب کمی بیشتر میدانم اما هنوز چیز های مبهمی هست.. این سفرنامه رضا امیرخانی با جانستان کابلستانش یک تفاوت بزرگ دارد برای من. آن هم این است که جانستان کابلستان به معنای واقعی کلمه، نگاه تند مرا به افغانستان و افغانستانی ها تعدیل کرد.. اما نیم دانگ پیونگ یانگ برایم سوالات بیشتری ایجاد کرد.. که البته این هم برمی گردد به اطلاعات کم و ناقص در مورد کره شمالی.. که حالا فکر میکنم  حتما خودشان اینطور می خواهند!!

 

 

 

تصویری که حالا از کره شمالی دارم خیلی شبیه است به 1. فضای بسته جامعه قرون وسطی و 2. جامعه ای که جرج ارول در کتاب 1984 اش تصویر می کند. با این حال اما تفاوت هایی هم دارند. در قرون وسطی بودند عده ای که به دنبال دور زدن قوانین کلیسا بودند اما از ترس جانشان مخفیانه این کار را می کردند. یا در کتاب 1984 جرج ارول بودند کسانی که به دنبال پیوستن به انجمن اخوت بودند برای دور زدن کارهای حزب و... اما مردم کره شمالی به هیچ وجه با مسافران خارجی ارتباط نمی گیرند حتی در حد سلام... مگر با هماهنگی حزب.

 

از برخوردهای نویسنده با مردم کره شمالی اینگونه برداشت می شود که آنها پذیرفته اند وضعیت کنونی شان را و اعتراضی هم ندارند. شاید هم دارند و این جامعه ی استبدادی اجازه اعتراض نمی دهد...

 

-آقای نویسنده درست بنویس.

-تلاش می کنم صادق باشم. تحریم از مبادله کالا و ارز جلوگیری می کند. نمی گذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند... اما تحریم به جز کالا و ارز شما، جلو حرکت حرف شما را هم می گیرد...

دوباره دستم را می گیرد و فشار می دهد و با خوش حالی تایید می کند. بیش تر صدایی می شنوم از داخل حنجره اش که نشان رضایت است. حالا وقتش است که در کوتاه ترین زمان حرفم را بزنم می گویم:

-در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید.

 

پیرزن ها و پیرمرد ها در بلوار ها چمن ها را کوتاه می کنند. دانش آموزان 7 تا 10 ساله وقتی برای اردو به استادیوم فوتبال می روند کچلی های زمین چمن را با دست و بدون هیچ ابزاری ترمیم میکنند. کارگران برای تخریب ساختمان از ابزار ساده و دستی و نه ماشینی! استفاده می کنند. در شب چراغ های زیادی در شهر روشن نیست و....

همه این ها نشانی است از تحریم در زندگی مردم کره شمالی... اما آنها هر صبح به گونه ای سرود ما خوشحال ترین مردم جهانیم را می خوانند، انگار که باور دارند خوشحال ترین مردم جهان اند.. و این عجیب است!!

 

این که کنار یک هتل بزرگ چادری با امکانات ابتدایی برای کارگران زده باشند خیلی عجیب نیست. شاید همین صحنه را در کنارِ گذرِ هتلِ استقلال تهران دیده باشیم یا در پشتِ هتلِ هیلتونِ واشنگتن...

اما فقط در پیونگ یانگ است که کارگرانِ چادر بعد از دیدنِ مهمانِ خارجی خودشان را به خواب می زنند.

 

و چیز دیگری که ذهنم را مشغول کرده موضوع نمایشی بودن برخی بازدید هاست که نویسنده چندباری متذکر می شود. بازدید از کارخانه و مدرسه و بازار حتی!! در کارخانه سعی در نشان دادن فعال بودن خط تولید دارند اما یک کارتون محصول نهایی با یک تاریخ تولید در کارخانه وجود ندارد!! در مدرسه سعی در نشان دادن ارتباط مجازی معلم با دانش آموزان یکی از روستاها دارند اما ارتباطشان افلاین و سرکاری بوده است. در بازار هم سعی داشتند که بگویند یک نقاش معروف داریم و.. اما حتی یک نفر هم از اعضای حزب نام این نقاش را نشنیده بود.. در گفتگو با نویسنده کره شمالی گفته شد که تعداد کتابفروشی های کره شمالی، بیش از متوسط جهانی است در حالی که در همان یک کتاب فروشی که نویسنده خیلی اتفاقی و بدون هماهنگی حزب می رود تنها کتاب هایی از رهبران کبیر است و دیگر هیچ!!! و صاحب کتاب فروشی حتی همان نویسندگان حاضر در گفتگو را نمی شناسد!!

و سوالم این است که چرا؟

 

تحریم باید انسانِ مقاوم بسازد نه انسانِ دروغ گو!

 

هرچند که می دانیم این تفکر آرمانی است...

 

 

+خواندن این ده نکته درمورد کتاب و نویسنده هم خالی از لطف نیست.

+ و کتابی دیگر در مورد کره شمالی که حسنا معرفی کرده.

بعدا نوشت: کتاب های دیگه ای که دوستان در مورد کره شمالی معرفی کردن:

1. پیونگ یانگ (مصور)

2. آکواریوم های پیونگ یانگ

3. دختری با هفت اسم

۲ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

هنوز با فکرت مست میشم :)

 

و آن هنگام که در پیشگاه حسنت قرار گرفتم،

ساکت ایستادم..

که سکوت در حریم زیبایی؛

خود زیبایی است...

 

 

پ ن: شعر از نزار قربانی.

پ ن2: اینجا شبستان منتهی به گنبدخانه تاج الملکِ مسجد جامع عتیق اصفهان است.

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

قوطی ها

داستانی که احتمالا برای دهه شصتی ها خاطره است بیشترش :) احسان عبدی پور انقدر شیرین داستانش رو تعریف می کنه که  فکر می کنم حتی یک نوجوان دهه هشتادی هم ازش لذت می بره و بعد ها نوجوان های دهه نود یحتمل! 

 

+ بشویم:)

 

 

روی ترک موتور حسرت ها و نداشته ها و رویاهام تک چرخ میزنم تا روزی که توی یک گود دومتر در یک متر یک شهری در منتها الیه جنوب خوابم کنند... فقر فضیلت نیست ولی همانطور که در کتاب های فیزیک نیامده شتاب دویدنمان در بزرگسالی ارتباط مستقیم و بلاشکی دارد با حاصلضرب خلوت ها در رویاها در تمناهای اعماق جانمان، تقسیم بر سالهای تعویق و صبوری....

۱ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

ازبه

عنوان مطلب نام کتابی از رضا امیرخانی است.

یکی از متفاوت ترین کتاب های دفاع مقدس و در مورد یک خلبان جانباز. کتاب مجموعه ای از نامه هاست از... به... 

اگر به کتاب هایی با این موضوع علاقه مند نیستید هم توصیه می کنم این یکی رو بخونید. 

 

عجیب نیست که من عاشق رضا امیرخانی ام... از بس که این بشر متفاوته *_*

چقدر زاویه های قشنگی داره نگاهش به داستان های مختلف.

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

خدای کشتار و برداشت من!

نمایشنامه خدای کشتار خیلی روان و خیلی ساده است اما در عین حال خیلی عمیقه! در حین خوندن نمایشنامه نباید دنبال دیالوگ خوب و تاثیرگذار باشید چون اصلا پیدا نمی کنید. دیالوگ ها شبیه مکالمات ساده ی روزمره ی هزاران انسان شبیه ماست. اما نکته اش دقیقا همینجاست که ما با همین مکالمات ساده ی روزمره مون در لحظه هایی خاص ممکنه دل کسی رو بشکنیم. ممکنه کسی رو شاد کنیم و...

 

خدای کشتار واقعیت تلخ زندگی همه ماست.. توی این عصر تظاهر! حتما خیلی از ماها در شرایطی به چیزی تظاهر کردیم که نبودیم و دوست داشتیم باشیم. اما شرایط همون قدر خوب و ایده آل باقی نمونده و ما هم کم آوردیم توی تظاهر کردن و خود واقعی مون رو نشون دادیم. گاهی نتیجه خوب بوده گاهی بد. اما نگاه عمیق تر به داستان اینه که خود حقیقی ما در برابر رویدادها چقدر موفق عمل میکنه؟!

 

ما تظاهر می کنیم چون نظر دیگران برامون مهمه. برامون مهمه که بهمون بگن روشن فکر، عاقل، مسئولیت پذیر و.. هزاران صفت از این دست! اما به قول نادر ابراهیمی « مطلقا مهم نیست که دیگران مارا چگونه قضاوت می کنند. بلکه مهم این است که ما در خلوتی سرشار از صداقت و در نهایت قلبمان خویشتن را چگونه داوری می کنیم؟»

 

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان