اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

حسرت ها...

صبح خواب افتاده بود و قبل رفتن همسرش سرکار، ندیده بودش و ازش خداحافظی نکرده بود... و حالا دیگه همسری نیست... همسری که حتی به سرکارشم نرسید... 

کی میدونی کِی آخرین باره؟ 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

وقتی معماری و شعر به هم می رسند (2)

بی تو آوارم و بر خویش فرو ریخته ام 

ای همه سقف و ستون و همه آبادیِ من...

 

حسین منزوی

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

وقتی معماری و شعر به هم می رسند (1)

دلم می خواست خانه ات باشم

که از خستگی هایت به من برگردی...

 

حمید سلیمی

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

نمیدانم اسمش را چه می شود گذاشت...؟

هیچ آدمی جور خاصی نیست. این ماییم که بعضی ها رو یه جور خاصی می بینیم. حس و حالمون کنارشون متفاوت تره از حس حالی که کنار بقیه داریم...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان