اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

ز غوغای جهان فارغ...

پاییزِ امسال، آشوبِ و آروم

 

برف 30 آبان

 

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

شاید فراموشی... شاید ظلم!

تو خیال می کنی چرا ما در اینجا ماندگار شده ایم؟ ما را، یا تبعید کرده اند، یا برای جنگ با افغانها، ترکمنها و تاتارها به این سر مملکت کشانده اند. ما همیشه شمشیر و سپر این سرزمین بوده ایم. سینه ما آشنای گلوله بوده،اما تا همان وقتی به کار بوده ایم که جانمان را بدهیم و خونمان را نثار کنیم. بعدش که حکومت سوار می شده، دیگر ما فراموش می شده ایم و باز باید به جنگ با خودمان و مشکل هایمان بر می گشته ایم.

 

از کتاب کلیدر - نوشته محمود دولت آبادی 

 

پ ن: شبیه حالِ این روزها

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان