اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

دلتنگم... خیلی...

هر چقدر زمان بگذره، هر اتفاقی که بیوفته، تنها چیزی که برامون می مونه؛ دلتنگیِ...

۱ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

بیشتر قدر این لحظه ها رو بدونیم...

همیشه برای ناراحت بودن یه دلیل هایی هست؛ ولی برای ناراحت نبودن هم یه دلیل هایی هست...

 

از فیلم "جهان با من برقص" ساخته سروش صحت.

۱ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

معماری و جامعه

معماری وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست. هنگامی که ملتی می تواند مبل ها و لوسترهای زیبا بسازد اما هر روزه بدترین ساختمان هارا می سازد، دلالت بر اوضاع نابسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع، بی نظمی و عدم قدرت سازماندهی آن ملت را به اثبات می رساند.

 

هرمان موتسیوس

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

کتاب پروژه شادی!

این کتاب به جرئت اولین کتاب انگیزشی است که برایم جالب بود. این کتاب اصلا پر نیست از کلمات سخت و مفاهیم دشوار فلسفی و روانشناسی، بلکه یک تجربه شخصی است از یکسال تلاش برای شادتر بودن. که طعم بعضی از این تجربه هارا خودمان هم گاها در زندگی چشیده ایم. اینکه یک نفر دیگر هم در یک جای دیگری از این جهان، همان احساس ها را داشته که من هم زمانی داشته ام؛ احساس خوشایندی داشت.

خیلی راحت میشد انرژی مثبت و خوبی که نویسنده برای نوشتن کتاب گذاشته است را از سطر سطر کتاب دریافت و تنها با خواندن آن شادتر بود! متن کتاب خیلی روان و صمیمی بود و در دوازده فصل تشکیل شده از دوازده ماه سال بود؛ که در هر ماه تصمیماتی برای شادتر بودن گرفته می شد و در نهایت نتایج آن بررسی و گزارش می شد...

 

در خستگی و کلافگی این روزها، احساس افسردگی داشتم و خب خواندن این کتاب یک انگیزه و انرژی خوبی بود که از آن حال و هوا پرتم کند بیرون! و یادم بیاورد که بس است این خودخوری و تشویش و کلافگی... بیا تمامش کنیم...

تصمیم گرفتم تمامش کنم و سعی کنم شادتر باشم. نمیخواهم یک پروژه شادی بنویسم. نه! فقط میخواهم به بعضی توصیه هایش مثل " مریم باشم" و "آنطوری که میخواهم احساس کنم، رفتار کنم" و "از مراحل انجام کار لذت ببرم" ، عمل کنم! این سه توصیه را خیلی وقت ها تجربه کرده ایم همه مان؛ اما تاحالا به عنوان یک عملی که می توان با انجامش شادتر بود به آن نگاه نکرده ایم، یا شاید من نکرده ام:))

 

پ ن: کتاب پروژه شادی - نوشته گریچن رابین - ترجمه آرتمیس مسعودی - انتشارات آموت

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

با چشمانت مرا بنواز...

+ بشنویم از محمد ابراهیم جعفری

 

دریافت

 

:)

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

سعدی جان

منّت خدای را عزّوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی، شکری واجب...

 

پ ن: این روزا بیشتر از هر وقتی اینو درک می کنیم و قدر می دونیم...

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

کارمنِ عاشق :)

در تاریخ هنر اروپا، سبکی وجود دارد به نام اگزوتیسیسم؛ که به معنای بیگانه گرایی یا خارج گرایی است. به عبارت بهتر هنری در جغرافیایی دیگر را دنبال می کند. بخش عمده ای از اگزوتیسیسم را اورینتالیسم تشکیل می دهد که به معنای شرق گرایی است. در موسیقی از زیباترین موسیقی های ساخته شده از شرق در اروپا، سمفونی شهرزاد است از ریمسکی کورساکف (Nikolai Rimsky Korsakov) ، آهنگساز روسی. البته اگزوتیسیسم تنها شامل شرق گرایی نیست و میتواند در همان غرب، جایی غیر از اقلیم و شهرِ هنرمند را هم شامل شود. جرج بیزه (Georges Bizet) آهنگساز فرانسوی که علاقه مند به فرهنگ اسپانیا بوده است؛ قطعه ای به نام کارمِن نواخته است که داستانی را در مورد یک دختر کولی اسپانیایی به زبان موسیقی روایت می کند...

 

دختر کولی (که کارمِن نام داشته) توسط پلیس بازداشت می شود. اما دختر سعی می کند از طریق دلربایی هایی که انجام می دهد، دلِ پلیس را به رحم بیاورد و البته که پلیس را شیفته خود می کند و رها می شود و درگیر رابطه ای عاشقانه می شوند... اما در نهایت روابطشان از هم گسسته می شود و توسط همان پلیسِ عاشق، کشته می شود...

 

بشنویم:)

 

 

 

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان