اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

به کودک درونم (۲۰)

ماری یه کار کوچک کردن، بهتر از هیچ کاری نکردنه... 

۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (19)

یه روزایی همه چی بر وفق مراده یه روزایی از همون صبح هیچی سرجای خودش نیست؛ یه روزایی هم مثل امروز پر از بالا پایینه اتفاق های های خوب کنار حال های بد ان... ماری! هیچوقت سعی نکن نشون بدی خوبی درحالی که نیستی... حس های بد اگر سرکوب بشن، ته نشین میشن و یه روزی یه جایی همه شون باهم سر باز میکنن ... جوری که تحملش خیلی سخته... اگه خوب نیستی خوب نباش... گریه ات میاد، گریه کن... گلایه داری بگو... نذار حس های بد ازت آدم بدی بسازن! همین الان همین لحظه خودتو رها کن از حال بد... با گریه، با حرف، با نوشتن، با هرچی... ولی رها کن.

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

زندگی با عشق چه زیباست!

از تجربه خودم میخوام بگم... سه سال پیش تصمیم گرفتم عاشقانه تر به جهان نگاه کنم... به درخت، به آسمان، به آدم ها، به ساختمان ها حتی و هرچیزی... اولش خیلی به نظرم مسخره میومد گاهی به خودم می خندیدم ولی ادامه اش دادم... و تقریبا هر روز یه عکس ثبت می کردم از یه قابی که حالم رو خوب کرده بود و سعی میکردم یه شعر مرتبط هم کنارش بنویسم... این قاب میتونست هرچیزی باشه... غروب خورشید، درختای پاییز، همهمه دانشجو ها توی صف سلف، ماهی گلی های دم عید، یه دسته گل رز، یه نمیکت خالی کنار دیوار کاهگلی، یه گلدون شعمدونی روی میز یه کافه، یه پیرمرد سالخورده با گاری باربری اش توی بازار وکیل شیراز، آسمون پر از ابر و  سایه هایی ساختمون ها روز زمین، کیوسک های تلفن همگانی قدیمی، تابلو های نئون نصفه نیمه مغازه های شلوغ شهر، شاخه انار آویز شده از دیوار همسایه توی کوچه و هرچیزی... 

از یه جایی دیگه فقط روزی یه قاب دوست داشتنی نبود... انگار که عادت کرده باشم، قشنگی های هرچیزی رو ببینم... انگار همه چی قشنگ تر شده بود... اون موقع و اون لحظه نمیدونستم چه اتفاق خوبی در من افتاده... تا اینکه خونه نشین شدیم به مدت زیاد و این عادت از من دور شد یا شایدم من دور شدم... چقدر دلم تنگه برای اون روزا...

 

 

کتاب " زندگی با عشق چه زیباست " رو شش ماه پیش شروع کردم؛ نه اینکه کتابی باشه که کند پیش بره نه! اتفاقا انقدر نثرش روون بود که خیلی راحت میشد خوندش و پیش رفت ولی این کتاب برای من از اون دسته کتاب هایی بود که دلم می خواست هر بخشی رو که می خونم، بهش فکر کنم و سرسری ازش رد نشم... 

این کتاب بهمون یادآوری می کنه باید به اتفاق ها و آدم های پیرامونمون عشق بورزیم، بی منت؛ و اینه که زندگی رو زیبا می کنه... نگاهمون رو تغییر میده و همه چیز انگار یه روی دیگه ای از خودشون رو نشون میدن که تا حالا ندیدیم... نویسنده بهمون تلنگر میزنه که خیلی از رفتار های ناخودآگاهمون با اطرافیان باعث اتفاقاتی میشه که نتایج نامطلوبی به دنبال داره و فقط کافیه یکم با خودآگاه مون با عشق رفتار کنیم تا جهان بهتری حداقل برای خودمون بسازیم. 

ما آدم ها خودمون رو اسیر قوانین و عرف های جامعه کردیم که ما رو از خود واقعی مون دور کرده... باید اول از همه با خودمون مهربون باشیم و این عشق رو به خودمون بدیم تا در وهله بعد بتونیم عاشقانه به جهان پیرامونمون نگاه کنیم... 

این کتاب خیلی خوب رفتار ها و کنش های ما آدم ها رو تحلیل کرده و راهکار های خوبی برای ایجاد و تقویت عشق توی زندگی هامون ارائه داده... منتهی برای عملی کردنش، هر آدمی به یکمی رهایی و دیوانگی و استمرار نیاز داره... ولی قطعا معجزه میکنه... 

 

اگر به دنبال قشنگ تر دیدن این دنیایید توی این همه زشتی و ظلم و نازیبایی، خوندن این کتاب و عمل به توصیه هاش رو بهتون پیشنهاد میکنم. این یک کتاب تخصصی در مورد عشق است.

 

 

پ ن: عاشق باشید و رها...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (18)

ماری عزیز! برای خواسته هایت در لحظه مناسب خودش بجنگ. انباشته کردن خواسته ها و آرزو ها و موکول کردنشان به آینده، هم از ارزش آن ها می کاهد هم حسرتِ به موقع انجام دادنشان به دل می ماند...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (17)

ماری... بعضی حس های بد رو باید با خودت نگه داری... که هیچوقت یادت نره چه ظلمی در حق خودت کردی...

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (16)

ماری عزیز! هیچ زمانی به چیزی که به آن باور نداری تن مده... حتی موقتا و برای مدتی کوتاه... بدان هیچ چیزی در این دنیا ارزش آن را ندارد که روح پاک تو را آلوده کند... 

به خودت پایبند بمان ماری...

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (15)

ماری عزیز! هیچکس با کفش های تو راه نرفته و هیچکس دنیا رو با عینک تو ندیده پس از هیچکس توقع نداشته باش کاملا درکت کنه... 

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

اینجا کسی نیازمند سکون و سکوت است!

کاش زندگی یکم پاشو از رو گاز برداره... کاش...

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (14)

ماری مهم نیست اگر دیر بفهمی راه درست برای تو چیه... مهم اینه که وقتی فهمیدی ازش منحرف نشی و توی همون راه بمونی.

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

به کودک درونم (13)

ماری عزیز! روشنی همیشه وجود داره، حتی توی تاریک ترین لحظات. اما اگر توی لحظاتی، روشنی وجود نداشت؛ تو اون روشنی باش :)

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان