داستانی که احتمالا برای دهه شصتی ها خاطره است بیشترش :) احسان عبدی پور انقدر شیرین داستانش رو تعریف می کنه که فکر می کنم حتی یک نوجوان دهه هشتادی هم ازش لذت می بره و بعد ها نوجوان های دهه نود یحتمل!
+ بشویم:)
روی ترک موتور حسرت ها و نداشته ها و رویاهام تک چرخ میزنم تا روزی که توی یک گود دومتر در یک متر یک شهری در منتها الیه جنوب خوابم کنند... فقر فضیلت نیست ولی همانطور که در کتاب های فیزیک نیامده شتاب دویدنمان در بزرگسالی ارتباط مستقیم و بلاشکی دارد با حاصلضرب خلوت ها در رویاها در تمناهای اعماق جانمان، تقسیم بر سالهای تعویق و صبوری....