اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

مادر...

 

تا امروز هرگز نتوانسته‌ام جواب این سوال مادرم را بدهم !
او روزهای آخر عمرش از من پرسید :
" اگر دیگر چیزی به یاد نیاورم، می‌توانم بگویم که در این دنیا حضور دارم ؟ "
سوالش همیشه با من ماند ... کاش امروز اینجا بود و به او می‌گفتم :
" مهم نیست تو چیزی به خاطر داشته باشی؛ اگر کسی، حتی یک نفر، نام تو را به یاد داشته باشد و آن را با عشق تکرار کند، یعنی تو در این دنیا حضور داری ... "

 

 

پ ن: تصویر، سکانسی است از فیلم شکستن همزمان بیست استخوان

پ ن2: متن از سالی هپ ورث.

۲ موافق ۰ مخالف

چقد خوب بود..

:))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان