جنگ دیگر مانند دهه های اول قرن بیستم، مبارزه ای نابود کننده و خطرناک نیست، بلکه یک نوع قدرت نمایی است بر سر اهداف محدود بین رقبایی که هیچ یک توانایی نابودی دیگری را ندارد، و نه هیچ دلیل موجه یی، و نه تفاوت های عقیدتی عمیقی برای توجیه آن وجود دارد. با این همه، این موضوعات نه از خشونت جنگ و نه نگرش های غالب درباره ی جنگ کم میکند و نه به آن ها ویژگی انسانی تری می دهد. برعکس، جنون جنگ در تمام کشورها ادامه دارد و اعمالی مانند، چپاول، کشتار کودکان، کوچک کردن شانِ انسان تا حدِ بردگی و اقدامات انتقام جویانه نسبت به زندانیان که به زنده زنده جوشاندن و سوزاندن هم رسیده است، دیگر امری طبیعی به شمار می آید که اگر از سوی خودی ها صورت گیرد، حتی ارزشمند تلقی می گردد.
از کتاب 1984 نوشته جرج ارول ترجمه سیروس نورآبادی
پ ن: جنگ، زوال است. همین.
و زوال یعنی [اضمحلال، افول، انحطاط، انحلال، انقراض، انهدام، بطلان، ستردگی، سقوط، عدم، محو، مرگ، نابودی، نسخ، نقص، نقصان، نیستی، هلاک]
جنگ، همه این هاست...