اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

روشن فکر تو خالی!

یادم است چند وقت پیش یکی از بلاگر ها نوشته بود گیاهی داشته که چند روزی فراموش کرده است به آن رسیدگی کند اما آن گیاه همچنان شاداب و سبز بوده است و او از این بابت خوشحال بوده تا یک روز میبیند گیاهش از بین رفته و دیگر گیاه نمی شود و به این فکر کرده بود که با وجود عدم رسیدگی تا مدتی سبز و زنده ماند اما از درون پوک و خالی شده بوده آن گیاه.

 

داشتم به این فکر می کردم که افکار آدمی درست شبیه یک گیاه است. اگر به آن رسیدگی نشود، اگر غذای خوب بهش نرسد، اگر تشنه بماند، اگر هرس نشود هرز هایش و صد ها اگر دیگر... فکر آدمی هم مثل همان گیاه از درون پوک می شود و خالی هر چند که از برون خیلی روشن به نظر برسد...
۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

ماه همیشه پشت ابر نمی ماند..

بعضی آدم ها درست مثل سکه هاى ناسالم اند. از همان هایی که احتمال رو آمدن شان خیلی کم است اما... بالاخره روزی رو میشود چهره حقیقی شان...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

خوب است و عمری خوب میماند..

همیشه فکر می کردم فکر کردن به گذشته کار بیهوده ایه. یه جورایی وقت تلف کردنه. و سعی می کردم خودمو از این عادت، که بد می دونستمش، دور کنم. کار سختی بودو اما تا حدودی تونستم به چیزی که میخوام برسم. اما به مرور زمان بهم ثابت شد که گذشته هویت آدمه. گذشته که نباشه آدم یه چیزی تو زندگی کم داره. خیلی وقتا به این فکر می کنم که اگه آلزایمر بگیرم چی میشه؟ اگه ندونم کی ام و از کجا اومدم می تونم به سادگی الانم زندگی کنم؟ امروز به جواب سوالم رسیدم؛ زمان که بگذره تنها چیزی که برای آدم میمونه همین خاطره هاست.خاطره هایی که اگه ثبت شون نکنیم محو میشن و دور...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

چیزی که امروز یاد گرفتم:)

برای رسیدن به هدف و موفقیت، به مسیر فکر کنیم نه به موانع!

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

غم خود را بگویم با دل خویش ... چه معصومانه غربت را فریبم

دغدغه های هرکس از جنس خودش است. منحصر به فرد است.. نمیتوانی بگویی مشکلات او مشکل نیست.. در تربیت و محیط زندگی او مشکلی که از نظر تو کوچک است از نظر او بزرگ است... برای همین است که نمیشود آدم ها را قضاوت کرد... برای همین است که آدم هایی که قضاوت می شوند رنج میبرند... همه مان از قضاوت شدن رنج می بریم.. 

 

تنهایی، غربت، شادی، غم و.. خیلی از واژه هایی که شبانه روز با آنها زندگی می کنیم.. برای هرکداممان تعریف متفاوتی دارند... 

تنهایی کسی را کم نشماریم

غربت کسی را به سخره نگیریم

شادی و غم کسی را با شادی و غم های خودمان مقایسه نکنیم

 

به امید روزی که پیش از قضاوت کردن زندگی را از نگاه دیگران ببینیم...

و به امید روزی که قضاوت نکنیم...

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

گور پدر دنیا! مشغول خودم بودم :/

اسیر خستگی این روز ها شده ام. خستگی مثل یک وزنه سنگین روی دوش هایم سنگینی می کند. و من نمی دانم تا کجا باید آن را به دوش بکشم. نمی دانم مقصد کجاست. بلاتکلیفی امانم را بریده. می خواهم همین جا خستگی را زمین بگذارم و نفسی تازه کنم اما چیزی مانع می شود که نمیدانم چیست. روز های سختی را سپری می کنم. پر از کسالتم پر از رخوت.. دلم کمی کار می خواهد. دلم خستگی هم می خواهد ولی خستگی بعد از کار نه خستگی ناشی از بیکاری. همیشه در زندگی ام مشغله های زیادی داشته ام. حالا هم در مکان دیگری اگر می بودم حتما داشتم. اما اینجا زمان و مکان درست نیست. تغییرش هم نمیتوانم بدهم. ینی شاید می توانستم ولی حالا دیگر دیر شده. کم گذاشتم برای این لحظه های خودم. و حالا دارم تاوان می دهم. شاید مسخره باشد و بگویی بیکاری که تاوان نیست. اما هست. همه مان تاوان می دهیم. تاوان کم کاری های خودمان. تاوان برنامه های نداشته مان. تاوان وقت های بیهوده تلف کرده مان. البته کوتاهی از خانواده و جامعه و ... هم هست اما نود درصد تقصیر از خودمان است. 

این ها را دارم می نویسم تا خودم را شکنجه دهم. تا یادم بماند و تکرارش نکنم. 
و هی آن وسط ها فکری مثل خوره افتاده به جانم که خودم را قانع کردم، خدا را هم می توانم بابت ثانیه هایی که می توانستم مفید باشم و به دلیل سهل انگاری خودم از دستشان دادم، قانع کنم؟ 
۱ نظر ۳ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان