اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

اینجوری عاشق بشیم :)

دوست داشتن یه نفر مثل اسباب کشی به یه خونه جدیده. اولش عاشق همه ی چیزای جدیدش می شی. هر روز صبح از اینکه همه این خونه مال خودته سر ذوق می آی. هر لحظه دلت شور می زنه که نکنه سر و کله ی یه نفر پیدا بشه و بگه یه اشتباه وحشتناک اتفاق افتاده و از اول قرار نبود که تو صاحب یه همچین خونه ی شگفت انگیزی بشی. بعد در گذر زمان، دیوارها هوازده می شن، تراشه های چوب اینجا و اونجای خونه می ریزه، و اینجاست که تو کم کم نه عاشق بی نقصی این خونه، که عاشق همه ی نقص هاش می شی. کم کم همه سوراخ و سُنبه های خونه رو بلد می شی. یاد می گیری وقتی که هوا خیلی سرده چطور کلید رو توی قفل بچرخونی که گیر نکنه، یاد می گیری که کدوم یکی از سرامیک های زیر پات، وقتی که روی کَف راه می ری تِقی صدا میده و این که درهای کمد رو چطور باز کنی که جیغشون بلند نشه. اینها همه ی اون راز های کوچیکیه که جز تو هیچ کس نمیدونه و تورو عاشق خونه ی خودت می کنه.

 

 

 

از کتاب مردی به نام اُوِه نوشته فردریک بَکمن

۲ موافق ۰ مخالف

کتابو با کدوم ترجمه میخونی؟ من خوندمش و این جملاتو به این قشنگی ننوشته بود :( 

ترجمه فرشته افسری 


کتاب خیلی خیلی خوب بود و ترجمه خوبی هم داشت. واقعا لذت بردم:)

من نشر نون ترجمه فرناز تیمور ازف رو خوندم و خیلی بد بود 

اگر وقت داشتی این ترجمه رو هم بخون. خیلی روان و خوبه و خیلی سریع پیش میره. ضمن اینکه خوندن چندتا ترجمه از یه کتاب هم میتونه مفید باشه. من کتاب کیمیاگر رو از دو مترجم خوندم و جالب بود اما خب ترجمه آرش حجازی رو بیشتر دوست داشتم خیلی بهتر بود.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان