اینجا کسی است پنهان!

همچون خیال در دل...

می دانم که اینگونه نمی ماند اما غمگینم...

 

روزی که این عکس را ثبت کردم؛

روزی که یک هفته بعدش دانشگاه ها تعطیل شدند و ما روانه خانه و دیارمان...

هیچ فکرش را نمی کردم چنین خواهد شد...

توصیه کردند، درخانه بمانیم.

ماندیم

اوایل َش شاید با اندکی خوشحالی ته دلمان

حالا اما غمگینیم از این پرهیز و این دوری...

غمگین تریم از اینکه اگر این پرهیز و این دوری نباشد، شاید ما هم نباشیم...

 

این کویید نوزده بدجوری سیلی زد به صورتمان که آی، فراموشت شده زندگی کردن یعنی چه... قدردانستن یعنی چه...

 

حالا باخودم می گویم، بیشتر حافظ بخوان.. بیشتر موسیقی گوش کن.. بیشتر کتاب بخوان.. بیشتر مهربان باش.. بیشتر باوجدان رفتار کن.. بیشتر ببخش.. بیشتر دوست بدار.. بیشتر و بیشتر و بیشتر... نکند روزی برسد که حسرت بهتر زندگی کردن را داشته باشم...

 

پ ن: بزرگداشت حافظ است امروز.

 

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند...

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی..

من اگه مریمِ یه سال پیش بودم، اون روز تا ساعت 12:30 تو ترمینال می موندم و توی دنیای کتابم غرق می شدم تا برسه موعد حرکت اتوبوس. اما این یه سال یاد گرفتم توی هر زمانی هر جایی که بودم از لحظه هام به بهترین نحو استفاده کنم. این شد که اون روز جمعه بعد از اینکه بهم گفتن اتوبوس دربستی گرفته و رفته و باید با اتوبوس ساعت 12:30 برم کرمان، گوشی مو در آوردم و زنگ زدم به دوستای شیرازیم ولی آخه کی ساعت 7:30 صبح جمعه بیداره؟ توقع نابه جایی بود:)) گوگل مپ رو باز کردم و دیدم تا حافظیه 20 دقیقه بیشتر راه نیست، پس رفتم حافظیه :)

 

 

تجربه فوق العاده ای بود. مثل همیشه شلوغ نبود. و به این فکر کردم که چقدر خوبه که ما همچین جاهایی رو توی کشورمون داریم تا دلمون که گرفت بیایم و خلوت کنیم با خودمون. حتی اگه دلمون هم نگرفت میایم کیف می کنیم. طبیعت عالی، معماری عالی، صدای شعر حافظ که از بلند گوها میاد هم که نگم براتون.. برید و کیف کنید:))

 

پ ن: البته بعد از قضیه کرونا و اینا. الان خونه بمونید و مثل من خاطره بازی کنید:))

۰ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
الهی!
مرا از دنیا هرچه قسمت کرده ای
به دشمنان خود ده
و هر چه از آخرت قسمت کرده ای
به دوستان خود ده

که مرا تو بسی...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان