پنجشنبه ۱۴ فروردين ۹۹
مرگ عجب موجود عجیبی است. آدم در تمام عمرش طوری زندگی می کند که انگار هیچ وقت قرار نیست بمیرد، با این حال یکی از بزرگترین انگیزه هایش برای زندگی همین مرگ است. بعضی از ما با یاد مرگ پر تلاش تر، سرسختانه تر و خشن تر زندگی می کنیم. آگاهی از مرگ به بعضی ها این تلنگر را می زند که نهایت لذت را از عمرشان ببرند، ولی برای بعضی دیگر چیزی جز عاطل و باطل نشستن و از مدت ها قبل چشم به راه این مهمان ناخوانده بودن به ارمغان نمی آورد. همه ما از آن می ترسیم، ولی خیلی از ما بیش از این که از احتمال مرگ خودمان بترسیم،از این می ترسیم که نکند مرگ در خانه عزیزانمان را بزند. بزرگترین ترسی که از مرگ داریم، شاید این باشد که همه عزیزانمان را ببرد ولی به سراغ ما نیاید و ما را در این دنیا، بی کس رها کند.
از کتاب مردی به نام اُوِه نوشته فردریک بَکمن ترجمه فرشته افسری